ساخت هویت قربانی

روایت شهادت، پنهان‌کاری، مظلوم‌نمایی و تهدید به خودکشی

استراتژی دوگانه:

یکی از مؤثرترین و در عین حال متناقض‌ترین ابزارهای محمدعلی جنت‌خواه برای جذب و حفظ مخاطب، ساخت و ترویج یک «روایت شهادت» است. او به طور مداوم خود را به عنوان یک قربانی تنها، تحت فشار سیستم امنیتی و در آستانه دستگیری، حذف فیزیکی یا خودکشی به تصویر می‌کشد.

اما اسناد فاش‌شده از پرونده قضایی او در سال ۱۴۰۱، داستانی کاملاً متفاوت را روایت می‌کند: داستان یک فرد متهم که با ابراز «ندامت و پشیمانی»، مشمول عفو رهبری شده و از پیگرد قانونی رهایی یافته است.

توییت تهدید به دستگیری

توییت تهدید به دستگیری

محتوای توییت:

ریختن خونه من رو بگیرن، قفل آهنی در رو داشتن می‌شکستن من از پنجره فرار کردم.

من رو فراموش نکنید، هر مدلی که بلدید...

من واقعا هرچی نوشتم دلسوزانه نوشتم، عمومی نوشتم که این فرمون مملکت رو هوا می‌کنه.

«اگه ریختن خونه من رو بردند، اکانت هام دست آدمای مطمئن هست اطلاع رسانی می‌کنند... اگه تا ساعت ۱۸ خبری ازم نشد یعنی من رو بردند.»

سند قضایی: پرونده عفو بر اساس ندامت

سند قضایی عفو بر اساس ندامت
اتهام: فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران
روند پرونده: پرونده او پس از تحقیقات و بر اساس لایحه‌ای که در آن «ابراز ندامت و پشیمانی» کرده، مشمول «عفو اخیرالصدور مقام معظم رهبری» قرار گرفته است.
نتیجه نهایی: صدور «قرار موقوفی تعقیب» و بسته شدن پرونده

مستندات رسمی قوه قضاییه:

این حکم قضایی از طریق سایت عدالت علی افشا شده است. این سایت توسط هکرهایی که سیستم‌های قوه قضاییه جمهوری اسلامی را هک کرده‌اند، راه‌اندازی شده و اسناد محرمانه پرونده‌های قضایی را در دسترس عموم قرار داده است.

مشاهده حکم قضایی اصلی در سایت عدالت علی

توجه: این لینک به وبسایت خارجی edaalat.org منتقل می‌شود که حاوی اسناد افشا‌شده از سیستم قضایی جمهوری اسلامی ایران است.

از قهرمان‌سازی تا معامله‌گری: فروپاشی روایت شهادت

یک قهرمان ایدئولوژیک واقعی، زندان را به ابراز ندامت ترجیح می‌دهد. تاریخ پر است از مبارزانی که بر سر عقاید خود ایستادند و هزینه آن را پرداختند. اما جنت‌خواه، پشت درهای بسته، راه «معامله» و «ندامت» را برای رهایی شخصی خود انتخاب کرده است.

شخصیت عمومی:

یک فیلسوف رادیکال و تسلیم‌ناپذیر:

  • • حاضر است برای اصولش «حذف» یا «خودکشی» کند
  • • هرگز در برابر «شیطان» (دولت) سر خم نمی‌کند
  • • از پنجره فرار می‌کند تا دستگیر نشود
  • • با تمام قدرت علیه سیستم می‌جنگد

واقعیت پشت پرده:

یک معامله‌گر حساب‌گر:

  • • رسماً «ندامت و پشیمانی» ابراز می‌کند
  • • از بالاترین مقام همان «شیطان» عفو می‌گیرد
  • • این حقیقت را از مخاطبان پنهان می‌کند
  • • همچنان از روایت شهادت برای کسب اعتبار بهره می‌برد

تناقض ویرانگر:

این در حالی است که در فضای عمومی، او همچنان خود را به عنوان یک شورشی تسلیم‌ناپذیر به تصویر می‌کشد. او برای مخاطبان خود، داستان‌های «فرار از پنجره» و «ایستادن در برابر سیستم» می‌گوید، اما واقعیت این است که زمانی که سیستم قضایی او را فرا خواند، او سر میز مذاکره نشست و شرایط آزادی را پذیرفت.

این نه یک اشتباه یا لغزش، بلکه یک فریب سیستماتیک است: ساختن یک شخصیت دروغین برای کسب اعتبار و سپس پنهان کردن رفتارهایی که با آن شخصیت در تضاد کامل است.

تهدیدات به خودکشی: گروگان‌گیری عاطفی مخاطب

او با اشاره به خودکشی، مسئولیت سلامت روانی و حتی جان خود را بر دوش مخاطبان و منتقدانش می‌گذارد. این تهدید به نابودی، یک الگوی تکرارشونده است که هرگونه نقد را به یک اقدام خطرناک و بالقوه مرگبار تبدیل کرده و فضای گفتگو را مسموم می‌کند.

الگوی تکرارشونده تهدید:

«✅ سکوت شما امروز مساوی حذف کردن من یا به خودکشی کشوندن منه. من زیر فشار فلج کننده ای هستم که خیلیش قابل بیان نیست...»

«اینقدر از اوضاع ایران ترکیب خشم و غم شدید دارم که ممکنه کار دست خودم بدم.»

«از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا امروز من یک روز خوش ندیدم، بازداشت و بلاتکلیفی و رفتن تا مرز خودکشی به دلیل این فشارها...»

استراتژی دستکاری عواطف:

۱.

سلب حق نقد:

هر کسی که نظریه او را نقد کند، احساس می‌کند که دارد او را به سمت خودکشی سوق می‌دهد. این مسئولیت عاطفی سنگین، فضای انتقاد را می‌بندد.

۲.

تبدیل نقد به جنایت:

منتقد دیگر یک فرد معمولی نیست، بلکه شریک در یک قتل احتمالی است. این اتهام غیرمستقیم، قدرت نقد را خنثی می‌کند.

۳.

ساخت وابستگی عاطفی:

پیروان احساس می‌کنند که باید «مراقب او باشند» و بیشتر از او حمایت کنند تا از خودکشی جلوگیری شود. این وابستگی، آن‌ها را بیشتر به او نزدیک می‌کند.

تصویر مبارز تنها و نیازمند حمایت

او بر تنهایی و انزوای خود در این «جنگ» تأکید می‌کند تا حس همدردی و غریزه حمایتی را در مخاطب برانگیزد.

«🔴 زندگی من رو در سه سال اخیر، لطف خدا و عنایت معصومین حفظ کرد. خیلی تنها بودم. بسیار تنها بودم.»

این مظلوم‌نمایی، یک پیوند عاطفی بسیار قوی با مخاطب برقرار می‌کند. مخاطب احساس می‌کند که در حال حمایت از یک فرد آسیب‌پذیر و در عین حال شجاع است. این حس، هرگونه نقد منطقی به نظریات او را دشوار می‌سازد، زیرا نقد به منزله «شریک شدن در فشار روانی» و هل دادن او به سمت نابودی تلقی می‌شود.

جمع‌بندی نهایی: استراتژی دستکاری عواطف

در نهایت، استراتژی مظلوم‌نمایی محمدعلی جنت‌خواه یک ساختار پیچیده و مبتنی بر دستکاری عواطف است. او با اسطوره‌سازی از رنج‌هایش، پنهان کردن مصالحه‌هایش، و تهدید به نابودی، یک هویت دروغین از «شهید زنده» می‌سازد.

لایه‌های استراتژی فریب:

۱.

اسطوره‌سازی: ساخت قهرمان تخیلی

او روایت‌های حماسی از «فرار از پنجره» و «ایستادن تا مرز خودکشی» می‌سازد تا تصویر یک مبارز تسلیم‌ناپذیر ترسیم کند. این روایت‌ها، بیش از واقعیت، برای جذب همدردی و اعتبارسازی طراحی شده‌اند.

۲.

پنهان‌کاری: حذف حقایق ناراحت‌کننده

او «عفو بر اساس ندامت» در پرونده سال ۱۴۰۱ را پنهان می‌کند زیرا این واقعیت، کل روایت شهادتش را ویران می‌کند. یک قهرمان واقعی زندان را به مصالحه ترجیح می‌دهد، اما او راه معامله را انتخاب کرده و سپس آن را پنهان می‌کند.

۳.

گروگان‌گیری عاطفی: تهدید به نابودی

او با اشاره مکرر به خودکشی و حذف فیزیکی، فضایی ایجاد می‌کند که در آن هرگونه نقد، مترادف با «کمک به نابودی او» تلقی می‌شود. این قوی‌ترین ابزار برای خنثی کردن منتقدان است.

۴.

بحران‌آفرینی: توهین برای ساخت هویت قربانی

او با توهین و تهدید، به طور فعال درگیری ایجاد می‌کند تا بتواند خود را قربانی «حملات سازمان‌یافته» نشان دهد. هر واکنش منتقدان، به عنوان «تأیید فشار» تعبیر می‌شود.

نتیجه قطعی:

این روایت، بیش از آنکه بیان حقیقت باشد، ابزاری است برای دستکاری عواطف، کنترل گفتمان، خنثی کردن نقدها و ساختن یک چهره عمومی قهرمان و مظلوم. او نه یک متفکر صادق در جستجوی حقیقت، بلکه یک دستکاری‌گر ماهر عواطف است که از رنج و تهدید به عنوان سلاح استفاده می‌کند.

این رفتار، اعتبار او را نه تنها به عنوان یک فیلسوف، بلکه به عنوان یک انسان قابل اعتماد، به طور کامل بی‌اعتبار می‌کند.

نظرات (0)

0 / 2000

در حال بارگذاری نظرات...